ده عامل کلیدی در موفقیت مک دونالد
مقدمه
مک دونالد، برندی با داستانی عجیب، که بخشی از آن در فیلم “بنیانگذار” به تصویر کشیده شده است.
گویی همه کائنات دست به دست هم دادند تا بزرگترین فست فود دنیا متولد و روز به روز شعب خود را در سراسر عالم، گسترش دهد.
این ابر برند جهانی، ابتدا رستوران کوچکی متعلق به ریچارد و موریس مک دونالد بوده است. ری کراک در جریان یک معامله تجاری با برادران مک دونالد آشنا شد و حق واگذاری هرگونه نمایندگی(فرانچایز) را از آنها اخذ نمود.
از این به بعد ری کراک به تدریج ریچارد و موریس را به حاشیه راند تا اینکه با پرداخت 2.7 میلیون دلار نام مک دونالد را خریداری و کلیه اختیارات را از آن خود نمود.
داستان مک دونالد مملو از نکات آموزنده برای کارآفرینان و صاحبان کسب و کار میباشد. به همین دلیل سعی میکنیم در این نوشته، به مهمترین عوامل موفقیت مک دونالد، اشاره نماییم.
1.پشتکار پشتکار و پشتکار
ری کراک، بارها و بارها در سخنرانیهای مختلف، از پشتکار به عنوان راز موفقیت بزرگ خودش یاد نموده است.
به قول ری کراک، ” هیچ چیزی در دنیا جای پشتکار را نمیتونه بگیره. استعداد داشتن تضمینی برای موفقیت نیست. اکثر افراد ناموفق، با استعداد هستند. همینطور در مورد تحصیلات میگوید “دنیا پر است از تحصیلکردههای احمق! ”
پشتکار همان چیزی است که از نظر آرکتایپی، به صاحب آن، جنگجو اطلاق میکنند.
کراک به عنوان یک فروشنده نسبتا موفق، از پشتکار بالایی برخوردار بود.
ری تمام رستورانهای ایالتهای مختلف آمریکا را برای فروش دستگاههای تولیدی خودش، زیر پا در کرده بود. دائما در مسافرت بود و کمتر فرصت حضور در خانه را پیدا میکرد.
این موضوع سر و صدای همسرش را هم درآورده بود. او از ری میخواست تا بیشتر در خانه مانده تا طعم آسایش را احساس کند.
2.عدم ترس از قضاوت دیگران
ری پس از شراکت با مک دونالدها، برای گرفتن وام و ایجاد شعب جدید به دوستان پولدارش و البته بانکها مراجعه کرد.
خوب این اولین کسب و کار ری نبود. قبل از این به ساخت صندلی تاشو، ظروف یک بار مصرف و ماشینهای بستنی ساز اشتغال داشت. دستگاههای بستنی سازی که زمینه آشنایی او با برادران مک دونالد را فراهم کرده بود.
اما ساخت صندلی تاشو و ظروف، خیلی موفق از آب در نیامد و زمینه مضحکه او را بین دوستان و اشنایان فراهم نمود.
ری میدانست که احتمالا مردم در مورد مک دونالد هم، قضاوتی مشابه به صندلی و ظروف خواهند داشت.
ولی از این نکته هراسی به خودش راه نداد و به همگان توضیح داد که این طرح با تمامی طرحهای قبلی متفاوت بوده و به همین دلیل موفق به اخذ وام و جذب چندین سرمایهگذار در ابتدای راه گردید.
3.هدفگذاری برای آینده
نکته جالب اینکه ری پس از ملاقات برادران مک دونالد و رستوران کوچک آنها، در فکر جهانی کردن این کسب و کار و تملک صد در صدی آن بود.
البته به نظر میرسد که در ابتدا استراتژی مشخصی نداشت، همین باعپ شد که قراردادش با مک دونالدها، خیلی به نفع او تنظیم نشده و اشکالات زیادی داشته باشد. اما در مراحل بعدی و با استفاده از افراد کاردان، استراتژی کار را بخوبی تدوین نمود.
4.اعتماد به دیگران و تفویض اختیار
در ابتدا کسب و کار ری خیلی بزرگ نبود. بنابراین فقط یک کارمند خانم داشت که مسئول کارهای حسابداری و منشیگری بود.
وقتی هم که کار به یکباره بزرگ و گسترده شد، ری با اعتماد به این شخص از او خواست که همچنان مسئولیت خودش را در مقیاسی وسیعتر ادامه دهد.
اتفاقا اشکالات قرارداری قرارداد با مک دونالدها، در اثر تلاش و ممارست همین کارمند وفادار کشف و به اطلاع ری کراک رسانده شد.و این فرد تلاشگر در نهایت بدل به یکی از سهامداران مک دونالد گردید.
در نمونهای دیگر، روزی ری کراک در بانک با یک حسابدار حرفهای برخورد کرد. این حسابدار مدعی بود که میتواند کسب و کار ری را از لحاظ مالی دگرگون ساخته و سود زیادی را نصیب وی نماید.
ری بی درنگ حسابدار را به دفترش دعوت نمود و دفاتر مالی را در اختیارش گذاشت.
با توجه به نظرات این حسابدار نابغه، کسب و کار ری از آن روز، به جای فروش همبرگر، تبدیل به سیستم معاملات ملکی در مقیاس بسیار بزرگ گردید و این یکی از دلایل رشد انفجاری مک دونالد، از لحاظ مالی بود.
5.ارتقای افراد شایسته
افراد شایسته در سیستم مک دونالد، عموما ارتقا پیدا میکردند.
به عنوان مثال فرد ترنر که بعد از ری کراک به نفر اول مک دونالد تبدیل شد، در ابتدای کار مک دونالد، کارگر ساده آشپزخانه بود.
6.کار عار نیست
برادران مک دونالد، از انجام کارهای به ظاهر پست، هیچ ابایی نداشتند.
آنها بیرون مغازه را جارو میکردند و در همین وضعیت خود را به همگان معرفی میکردند.
بعدها این عادت جالب به ری کراک هم منتقل شد.
7. گذشت از موارد کوچک به نفع اهداف بزرگ
ری کراک در نهایت تصمیم گرفت از همسر اول خود جدا شود، چراکه او را سدی در برابر اهداف جاه طلبانه خود میدید.
همزمان با این جدایی، ری مشغول مذاکرات با سرمایهگذاران بزرگ بود.
بنابراین، ری تمام مایملک خود را به جز کسب و کارش را به همسر اول بخشید و ابدا وارد دعوای حقوقی با او نشد.
چراکه هرگونه دعوای حقوقی میتوانست وقت و انرژی او را مستهلک نموده و ادامه کسب و کار را با شکست روبرو کند.
8-چرخش در کسب و کار (Pivot) را جدی بگیریم
شاید به جرات بتوان گفت مک دونالد رکورد دار چرخش در کسب و کار است.
تعدادی از این چرخشها را در زیر میبینیم.
- برادران مک دونالد سینما تاسیس میکنند.
- برادران مک دونالد به فروش هات داگ روی میآورند.
- برادران مک دونالد به فروش همبرگر روی میآورند.
- برادران مک دونالد چندین بار محل کسب خود را تغییر میدهند.
- برادران مک دونالد چندین بار روشهای بازاریابی و فروش خود را تغییر میدهند. در نهایت، دوران سرو غذا در خودروی مشتریان به پایان میرسد.
تمامی مشتریان، میبایست به کاتنر رستوران مراجعه نموده و غذای خود را در ازای پرداخت وجه دریافت نمایند.
- اما کراک نیز از قبل از شراکت با برادران مک دونالد، به ساخت و فروش صندلیهای تاشو، لیوانهای یکبار مصرف و دستگاههای بستنی ساز اشتغال داشت.
مهمترین چرخش کراک بعد از شراکت با مک دونالدها که سبب موفقیت انفجاری او شد، خرید زمینهای مربوط به رستورانها، به جای اجاره دراز مدت آنها بود.
این چرخش باعپ شد شرکت مک دونالد از یک همبرگر فروشی، به یکی از بزرگترین ملاکان آمریکا تبدیل شود.
9. مزیت رقابتی را جدی بگیریم
مک دونالدهای باهوش، بعد از اینکه به فروش همبرگر روی آوردند، به دنبال ایجاد مزیت رقابتی ملموسی بودند. سر انجام این مزیت را ایجاد کردند، ” آماده سازی ساندویج همبرگر در عرض فقط سی ثانیه!”
این مزیت بسیار مهمی بود. چراکه آمادهسازی همبرگر در رستورانهای مشابه، بسیار طولانی بود و باعث شکایت و نارضایتی مشتریان میشد.
10-قبل از شروع جدی کسب و کار، شروع آزمایشی داشته باشیم
همانطوریکه ذکر گردید، برادران مک دونالد، مبتکر روشی بودند که ساندویج همبرگر را در عرض سی ثانیه آماده و به دست مشتری میرساند.
برای اجرای این روش، آنها نیاز به دستگاههایی خاص و از آن مهمتر چینش صحیح دستگاهها در محیط آشپزخانه داشتند تا از این طریق، گردش کار به بهترین وجه و در کوتاهترین زمان صورت پذیرد.
آنها نقشه پلان آشپزخانه را با گچ بر روی کف زمین تنیس کشیده و محل استقرار کلیه دستگاهها را مشخص نمودند. سپس از کارمندان خواستند تا فرآیند آماده سازی همبرگر را به صورت فرضی اجرا کنند.
در نهایت و با سعی و خطا کردنهای فراوان، نقشه پلان آشپزخانه بهینه سازی شد و دستگاهها در بهترین وضعیت ممکن قرار گرفتند به طوریکه افراد در این حالت، کمترین برخورد و تداخل با یکدیگر را داشتند.
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.